loading...
رود بیسر
تفرجگاه بازدید : 75 سه شنبه 16 اردیبهشت 1404 نظرات (0)

ناتوانی جنسی مردان، علل و درمان آن از دیدگاه طب سنتی (11)

 اُبنه

در حقيقت ابنه نوعي بيماري است كه بعضي از مردان بدان مبتلا مي شوند و مي خواهند مرد با آن ها جماع كند.

اين بيماري از كجا منشاء مي گيرد؟

 چندين احتمال دارد :

۱- شخص به شدت آرزوي جماع دارد طوري كه از حالت طبيعي بيشتر آرزوي جماع مي كند و اين آرزو و خيال و اوهامش را به خود مشغول كرده است.

۲- آب پشتش زياد است و برهم متراكم شده كه حركت نمي كند و قلب ناتوان دارد.

۳- ذَكرَش همواره در برخاستن ناتوان بوده است يا اين كه قبل از ابتلاء به اين عادت ناتوان شده است.

۴- عادت به جماع گرفته است و بسيار آرزو دارد كه جماع كند، اما نمي تواند يا مي تواند اما بسيار ناتوان است و بهره اي چندان از آن نمي برد كه او را ارضاء كند . او مي خواهد دوكس را ببيند كه با هم جماع مي كنند و از تماشاي آن ها لذت ببرد و تماشائي ترين وقت آن است كه با خود او جماع كنند، آنگاه آرزوي جنسي در او به حركت در مي آيد و اين به حركت درآمدن سر به يكي از دو حالت زير مي كشد :

۱-هنگامي كه با او عمل انجام مي دهنداوهم آب پشت مي ريزد.

۲- يا دست كم آلتش برمي خيزدو آرزويش را برآورده مي كند، يعني برخي از آبنه ها هرگاه جماع كننده رافاعل خود حس مي كنند وهنگامي كه مفعول واقع مي شوند، آلت تناسليشان برمي خيزد و آرزوي جماع در آن ها نيرو مي گيرد و آب پشت ايشان نيز مي ريزد و از اين اشتياق آسو ده مي شوند . ريزش آب پشت ممكن است خود به خود باشد ياخودابنه با دست آب پشت را به بيرون بريزد.

برخي از آبنه ها زماني كه با آن ها جماع مي شود، با اين كه آرزوشان نيرو مي گيردامانمي توانند اب پشت بريزند، ليكن آمادگي پيدا مي كنند كه باغيري جماع كنند.

جان كلام ا ين كه بايد اين عادت را ازپست فطرتي، بي اخلاقي، بدخوئي و مزاج زنانه يك مرددانست . برخي كه به اين كارننگين خو مي گيرندكساني هستند كه تن زيباتر از تن نرينه گان ديگردارند

اين را بدان ، هرچه در اين باره بگويند كه با اين بيان ما  كه ذكر شد  مطابقت نداشته باشد، هيچ اساسي ندارد، مساله همين است كه ماگفتيم . جاهل ترين پزشك پزشكي است كه مي خواهد اين چنين بيماران را درمان كند .

بيماري آن ها وهمي (رواني) است واصلاًربطي به حالات جسماني ندارد . تنها درماني كه در اين باره مفيد مي باشد آن است كه اندوهگين شوند، گرسنه شوند، بي خوابي بكشند، آن ها راكتك بزنند و به هروسيله اي كه باشد اين آرزوي ننگ آور را در آن ها كاهش دهند و بالاخره از بين ببرند

يكي از پزشكان عقيده دارد كه سبب ابنه شدن، در تكوين جسم آن شخص  كه ابنه مي شود موجود است . گويد:

پي رگ حساس و حس بخشي كه به ذكر در مي آيد، در جسم اين اشخاص دو شاخه شده است، شاخه اي از آن  كه بسيار باريك است  به بيخ ذكر رسيده و به آن پيوسته است و شاخه ستبرتر به سوي سر ذكر آمده است و در آنجا اقامت گزيده است . شاخه نازك به خاراندن شديد نياز دارد تا حركت كند و جان بگيرد و انسان را وادار به جماع كند، وگرنه يعني تاخارش دادن آن شاخه باريك كه در بيخ ذكر جاي دارد صورت نگيرد، لذت از جماع كامل نيست. اين است كه تن درمي دهند مفعول قرار بگيرند، كه در اين عمل آن شاخه نازك مي خارد . در واقع اين نظريه و عقيده دور از باور است، اما تنها اين كه مي گويد رگ حساس به سر ذكر مي رسد صحيح و مورد اعتماد است. چيزهاي گوناگون در اين باره را كساني گفته اند كه خود در اين كار ننگين دست داشته اند و من خودم از چنين كساني چيزهايي شنيده ام كه برايم بازگو كرده اند.

منبع : قانون، کتاب سوم

 


تفرجگاه بازدید : 44 سه شنبه 16 اردیبهشت 1404 نظرات (0)

ســـــزاریــن

ســـــزاریــن 
امروزه حدود 25 درصد زایمانها به صورت سزارین صورت می گیرد ، که عبارتست از یک برش بر روی شکم و یک برش بر روی رحم و خروج جنین از این فضا . البته امروزه در برخی نقاط و بیمارستانهای ایران حتی آمار 50 درصد نیز گزارش شده است ولی چرا میزان سزارین این قدر بالا رفته است ؟ علل زیادی برای این سؤال وجود دارد و بارزترین علت آن پیشرفت پزشکی و تکنولوژی می باشد که برای مادر و جنین مفید واقع می شود ( در مواقعی که زایمان طبیعی برای مادر و یا جنین خطرناک است ) .
برای مثال خطرات عمل جراحی برای مادر خیلی کاهش یافته است ( به علت امکانات بی هوشی ، انتقال خون و آنتی بیوتیکها ) . مراقبتهای نوزادی نیز پیشرفت کرده و خطرات سزارین برای نوزاد نیز کاهش یافته است . همچنین روشهای بهتری برای تعیین سلامت جنین در حین دردهای زایمانی وجود دارند . بنابراین با مشاهدۀ علائم خطر برای جنین و یا مادر در حین دردهای زایمانی ، می توان فوراً او را سزارین نمود ، در حالی که این امکانات در 20 سال پیش وجود نداشت .
یک علت دیگر از منشاء پزشکان می باشد . متأسفانه برخی از پزشکان به خاطر این که ریسک یک زایمان مثلاً با دستگاه ( واکیوم و یا فورسپس ) را متحمل نشوند فوراً بیمار را سزارین می کنند و البته هزینۀ بیشتری نیز صورت می کنند . 
البته نا گفته نماند که خوش بختانه تعداد چنین پزشکانی بسیار اندک است .
علت دیگر افزایش تعداد سزارین ، خود بیماران هستند . متأسفانه برخی خانم ها سزارین را مثل یک پدیدۀ مد می پندارند و فکر می کنند که هر کس مدرن تر و یا امروزی تر است باید سزارین شود و حتی اصطلاحاتی مانند این که زایمان طبیعی یک نوع " توحش " است نیز گفته شده است . برخی هم فکر می کنند سزارین برای نوزادشان بهتر است ، چرا که " فشار " بر روی سر بچه وارد نمی شود . باید به چنین خانم هایی تذکر داد که همین فشاری که جنین تحمل می کند برای او حتی مفید هم هست چرا که با حالت مکشی که ایجاد می کند ریه های او را پاک می نماید . به همین علت است که نوزادان زایمان طبیعی مشکلات تنفسی کمتری نسبت به سزارینی ها دارند . از بابت فشار بر روی سر جنین نیز نباید نگران باشند چون استخوان های سر او به نحوی هستند که این فشار را به خوبی تحمل می کنند و هیچ عارضه ای برای نوزاد پیش نمی آورد ، مگر در مواردی که سر جنین نسبت به لگن مادر بزرگ باشد که در این مواقع سزارین برای مادر و جنین مفید و ضروری می باشد . حتی در یک تحقیق روشن شد بچه هایی که با روش طبیعی به دنیا آمده اند ، بهرۀ هوشی بالاتر دارند ( باهوش ترند ) . از نظر مد و مدرنی باید بدانید که امروزه در کشورهای پیشرفته زایمان طبیعی را یک " موفقیت بزرگ " برای زنان می دانند و سزارین را یک " شکست " تلقی می کنندد به طوری که کلوپ های حمایت از سزارینی ها تشکیل می شود تا آنها را از نظر روحی حمایت کنند چرا که معتقدند " قادر به کسب یک موفقیت بزرگ نشده اند " . از نظر پیشرفته بودن هم باید تذکر داد که با این که سزارین یک عمل پیشرفته می باشد ولی یک عمل جراحی بزرگی است که در صورتی که برای بیمار واجب نباشد اصلاً عاقلانه نیست . امروزه در آمریکا هیچ پزشکی نمی تواند بدون یک علت پزشکی قابل قبولی اقدام به سزارین بیمار کند و چیزی به عنوان " سزارین اختیاری " که ما در ایران داریم ، وجود ندارد . یعنی اگر چنین کاری را انجام دهند از نظر قوانین پزشکی توبیخ می شوند !

دلایل مورد قبول برای یک سزارین 

1- عدم تطابق سر جنین با لگن مادر : اغلب این گونه موارد در موقع دردهای زایمانی مشخص می شوند . به این ترتیب که با وجود انقباضات زایمانی، پیشرفت زایمان خوب نیست و یا این که در معاینه داخلی متوجه این عدم تطابق می شوند . البته موارد تنگی و یا اختلاف اندازۀ فاحش ، قبل از دردها و در یک معاینۀ دقیق داخلی که توسط ماما یا پزشکان در ماه آخر صورت می گیرد مشخص می شود . 
2- زجر جنین : زجر جنین به معنای تغییرات بارز در تعداد ضربان قلب جنین است که نشان دهنده این موضوع می باشد که میزان اکسیژن خون کافی نیست و مواد زاید خونش بیش از اندازه است . در این صورت معمولاً عمل سزارین به طور اورژانس انجام می شود .
3- طرز قرار گرفتن غیر عادی جنین : وضعیت طبیعی قرار گرفتن جنین به صورت سر به پایین و داخل لگن مادر است . اگر مثلاً جنین به صورت عرضی قرار گیرد امکان زایمان طبیعی وجود ندارد . در صورتی كه پاهای جنین داخل لگن مادر باشد ( سر او بالا باشد ) در برخی موارد امکان زایمان طبیعی وجود دارد ولی اغلب مواقع سزارین راه انتخابی است . 
4- مشكلات مربوط به جفت و بند ناف : اگر جدا شدن زود رس جفت صورت گیرد و یا جفت به جای این که در قسمت فوقانی رحم واقع شود ، بر روی دهانۀ رحم قرار گیرد ( جفت سرراهی ) ، بهترین روش زایمان همان سزارین می باشد . ممکن است در حین یک دورۀ دردهای طبیعی ، ناگهان بند ناف جنین به داخل مجرای زایمانی و جلوی سر جنین لیز بخورد . در چنین حالتی بند ناف بین سر جنین و لگن مادر تحت فشار قرار می گیرد و جریان خون و اکسیژن به جنین قطع می گردد . این مورد نیز از موارد سزارین اورژانس می باشد .
5- سزارین قبلی : قبلاً اعتقاد بر این بود که اگر کسی یک بار سزازین شد ، باید همیشه سزارین شود . البته در برخی بیماران این قانون هنوز هم حاکم است ولی امروزه اعتقاد بر این است که اگر علت سزارین قبلی در این حاملگی وجود ندارد ( مثلاً حاملگی قبلی جنین به طور عرضی قرار داشته ولی در این حاملگی جنین با سر قرار دارد ) و بیمار در یک بیمارستان مجهز قرار دارد می تواند تحت نظر یک متخصص زنان و زایمان ، زایمان طبیعی انجام دهد . باید بیماران تفهیم شوند که در صورتی که مورد منعی برای این اقدام وجود نداشته باشد ، زایمان طبیعی بسیار مطمئن تر و بی خطرتر از یک عمل جراحی بزرگی مثل سزارین می باشد . عوارض مربوط به مادر و جنین کاهش می یابد و یک فاکتور مهم دیگر یعنی هزینه نیز کاهش می یابد . هزینه یک زایمان طبیعی یک چهارم عمل سزارین می باشد . البته خانم هایی که قبلاً سزارین شده اند و برش روی رحمشان به صورت طولی انجام شده نمی توانند زایمان طبیعی داشته باشند . فقط خانم هایی که برش روی رحمشان عرضی بوده مورد منعی برای زایمان طبیعی ندارند ، می توانند به این فیض برسند . ( معمولاً برش روی شکم با برش روی رحم مطابقت دارد اما گاهی این طور نیست ، بنابراین داشتن پروندۀ پزشکی با قید نوع برش روی رحم الزامی است ) .
6- دخالتهای پزشکی بیش از اندازه در دوره دردهای زایمانی : مصرف داروهای مسکن زودتر از موقع و یا داروهای محرک انقباضات ( بیش از حد مجاز ) می تواند پیشرفت زایمان را کند نماید و به علت زایمان طول کشیده ، سزارین انجام شود . آمار نشان داده است که بیماران تحت نظر ماما کمتر سزارین می شوند . یکی از دلایل آن این است که ماماها کمتر از پزشکان از داروهای مختلف استفاده می کنند و علت دیگر این است که چون خود ماما نمی تواند عمل سزارین را انجام دهد ، سعی می کند تا جایی که برای بیمار و جنین ضرری نداشته باشد ، زایمان او را به صورت طبیعی انجام دهد .
7- جنین نارس و دیررس ( کمتر از 38 هفته و بیشتر از 42 هفته ) : چون جنین های نارس احتمالاً تحمل فشار زایمان طبیعی را نخواهند داشت و جنین های دیررس به علت درشتی و اشکال در خون رسانی آنها نیز دچار مشکل در زایمان طبیعی می شوند .
8- جنین های دارای مشکلات PH خون : جنين ها يي هم كه مشكلات ناشي از PH خون دارند بهتر است با روش سزارین متولد شوند چون به اندازۀ کافی قوی نیستند که زایمان طبیعی را تحمل کنند .
9- چند قـــلویی : گاهی زایمان دو قلوها به صورت طبیعی صورت می گیرد اما در اغلب موارد سزارین به عنوان بهترین راه انتخاب می شود . حاملگی های بیش از دو قلویی حتماً به صورت سزارین خاتمه می یابند .
10- موارد متفرقه : مانند عفونت هرپسی در ناحیه تناسلی ( نوعی عارضۀ تبخال مانند بسیار مسری که برای جنین خطرناک است ) ، فشار خون بالا ، تومورهای فیبروییدی ، بیماری قند ، ایدز مادر و دورۀ دردهای زایمانی که بسیار طول کشیده باشد از موارد دیگر سزارین می باشند . سابقۀ مرگ نوزاد ، سابقۀ نازایی و شکم اول مسن ( بیش از 35 سال ) نیز قابل ذکر هستند . 

عوارض ســزاریــن
با وجود پیشرفت های پزشکی و افزایش امنیت عمل جراحی ، با این حال یک سزارین ، خالی از خطر و عوارض نمی باشد .
عوارض مربوط به مادر : از خونریزیهای پس از عمل ، لخته های خونی ( که در برخی موارد بسیار خطرناک و حتی کشنده هستند ) ، عفونت و چسبندگی هایی در رحم و لوله ها و حتی روده ها ، عوارض بی هوشی و دردهای مربوط به بخیه ها ( در مقایسه با زایمان طبیعی که معمولاً فرد زایمان کرده ، از فردای زایمان می تواند راه رفتن و فعالیت عادی را از سر بگیرد در حالی که خانمی که سزارین شده تا چندین روز از دردهای شکمی و محل بخیه ها شاکی است ) .
عوارض مربوط به جنین : یرقان و مشکلات تنفسی .
البته منظور این است که احتمال بروز این مشکلا در نوزادان سزارینی بیشتر از نوزادان زایمان طبیعی است نه اینکه حتماً در هر نوزادی که با روش سزارین به دنیا می آید ، این مشکلات نیز پیش می آید .
فشاری که در حین زایمان طبیعی به قفسۀ سینۀ نوزاد وارد می شود کمک زیادی به تمیز کردن ریه های او از ترشحات و مایعات می کند که برقراری یک فعالیت تنفسی عادی را برای نوزاد ایجاد می کند . البته باز هم باید تأکید نمود در صورتی که ماما یا پزشکتان تشخیص دهد که عمل سزارین برای شما و نوزادتان مفیدتر است باید سزارین انجام شود و عوارض آن با عوارض مربوط به یک زایمان طبیعی مشکل باید سنجیده شود و هر کدام برای شما مفیدتر است انتخاب گردد .

چه اتفاقاتی در حین ســـــزاریـــن رخ می دهد ؟
عمل سزارین یک عمل جراحی بزرگ است . قبل از عمل شکم شما شسته می شود موهای روی آن اصلاح می شود و یک سوند ادراری در مثانه شما کار گذاشته می شود ( تا که مثانه خالی بماند ) و یک سرم به شما وصل می شود تا مایعات و داروهای لازمه از آن طریق بشما رسانده شود . روی تخت اطاق عمل می خوابید و بیهوشتان می کنند . قبل از بیهوشی ، پارچه های استریل مخصوصی روی شکمتان پهن می شود و شکمتان با مواد ضد عفونی کننده شسته می شود . البته در برخی از بیمارستان ها و بعضی از پزشکان ، بیهوشی کامل نمی دهند و نوعی بی حسی ایجاد می کنند که از کمر به پایین بی حس می شوید بدون این که بخواب بروید . در این صورت می توانید به دنیا آمدن نوزادتان را هم ببینید ! عوارض و فواید این نوع بیهوشی و این که امکان اجرای آن هست یا نه را از پزشکان سؤال کنید . البته اغلب موارد به همان صورت بیهوشی عمومی صورت می گیرد . سپس یک برش بر روی جدار شکم ( همۀ لایه های آن ) و یک برش هم بر روی رحم ایجاد می شود . معمولاً هر دو این برش ها به صورت عرضی صورت می گیرد که هم زودتر ترمیم می شود و هم خونریزی کمتری دارد . مرحلۀ بعد ، تولد نوزاد است که معمولاً در همان دقایق اول جراحی صورت می گیرد . سپس خارج نمودن جفت که از همان شکاف صورت می گیرد و در نهایت شکافهای ایجاد شده بخیه زده می شود که این مرحله طولانی ترین بخش عمل می باشد . بخیه های داخلی کشیدنی نیستند ولی بخیه های روی پوست معمولاً از نوع کشیدنی هستند که از یک تا دو هفته پس از زایمان باید آنها را کشید ( البته گاهی هم از نوع جذب شدنی می باشند ) .
پس از عمل جراحی ، شما را به قسمت دیگری در همان بخش اطاق منتقل می کنند . در اینجا ممکن است چند ساعتی بمانید و فشار خون ، نبض ، درجه حرارت و خونریزی رحمی شما مرتب کنترل می شود . داروهای لازم برای جمع شدن رحمتان و آنتی بیوتیک از طریق همان سرمی که در ابتدا به شما وصل شد تجویز می گردد . در صورتی که درد شدیدی دارید حتماً به پرستار آن قسمت اطلاع دهید تا در صورت امکان به شما مسکن تزریق کنند ( که معمولاً صورت می گیرد ) . پس از چند ساعت به بخش منتقل می شوید ولی حداقل زودتر از 8 ساعت نباید از تختتان خارج شوید ، که البته خودتان هم احتمالاً تمایل و توانایی آنرا هم ندارید ، چرا که نشستن تنها هم زحمت زیادی برایتان دارد ، چه برسد به بلند شدن و راه رفتن . با این حال باید بالاخره دردها را تحمل کنید و راه بروید ، چرا که راه رفتن عمل ترمیم را تسریع می کند و از تجمع گاز در روده هایتان جلوگیری می نماید .
سوند ادراری شما معمولاً تا روز بعد خارج می گردد ( شاید هم همان روز ) ، ولی سرمتان ممکن است 2 یا 3 روزی باقی بماند . یکی دو روز پس از سزارین ، عمل روده هایتان بطور عادی برمی گردند و حرکات آنها و تولید گاز می تواند برای شما ناراحت کننده باشد . اگر این مشکل را داشتید به پزشکتان اطلاع دهید تا با تجویز برخی داروها و یا حتی تنقیه به شما کمک کند . 

پس از 3-2 روز ، بسته به نظر جراحتان ، احتمالاً مرخص می شوید ( مگر آنکه خدای ناکرده مشکلی داشته باشید ) . پزشکتان به شما توصیه میکند که برای مدتی کارهای سنگین انجام ندهید ، از پله زیادی بالا و پایین نروید و روی هم رفته مراقب خودتان باشید . البته شما هم مانند خانمهایی که به شکل طبیعی زایمان نموده اند می توانید از همان روز اول به نوزادتان شیر دهید . تنها تفاوت این است که شما از همان لحظۀ اول نمی توانید به این فیض برسید و باید چند ساعتی صبر کنید تا اثر داروهای بیهوشی از بدنتان خارج شده باشد . معمولاً برای شیر دادن ، شما بیشتر از آنها احتیاج به کمک دیگران دارید چرا که نشستن و نگه داشتن طفل برایتان مشکل تر است . ولی نگران نباشید ، چند روز بعد شما هم مانند آنها مشکلی نخواهید داشت .

انشاء الله که قدم نوزادتان مبارک باشد !


تفرجگاه بازدید : 49 سه شنبه 16 اردیبهشت 1404 نظرات (0)

معده و بیماریهای آن از دیدگاه ابو علی سینا (16)

  سوء مزاج معده همراه ماده و شناسايي نوعيت ماده همراه سوء مزاج معده

چگونه بدانيم كه سوء مزاج معده ساده نيست و همراه ماده است ؟ مي توان از چند حالت ومعاينه دقيق، بر وجود ماده همراه سوء مزاج معده و نوعيت آن به اين نشاني ها پي برد :

   -1  برآورده كه به وسيله قَي بيرون ريزد.

    -2  آروغ و نوعيت آن.

   -3  مدفوع بيمار كه درنشان دادن ماده ويژگي دارد وپراهميت است، رنگ مدفوع و آنچه با مدفوع معده است.

    -4   بول بيمار و آنچه همراه بول ر يزش كرده است، مگر اين كه ماده مايه بيماري پناه گرفته وكمين كرده باشد وبا مدفوع و بول بيرون نيامده باشد و از مرزي كه براي بيرون آمدنش تعيين شده است، تجاوزكرده باشد.

5  -    اگر ماده سبب سوء مزاج معده، گرم و خون آلودصفرايي باشد، مي تواني آن را از اين نشاني ها بشناسي :

الف)     احساس سبك بودن معده

ب)      دل به هم آمدن

ج)      احساس درد گزشي در معده

د)       التهاب همراه گزش احساس كردن در معده دل به هم آمدن همراه تشنگي و دل به هم آمدن و

التهاب در وقتي باشد كه خوراك غليظ تناول شود.

روي هم رفته و به طور عموم :

اگر ماده منشاء سوء مزاج به حد زيادي در معده جمع آمده باشد، بيمار سوء مزاج همراه ماده هميشه دلش به هم مي آيد.

 اگر ماده غليظ و پرمايه نباشد و در اندازه كم باشد، تنها در هنگام غذا خوردن دل . به هم مي خورد . اگر ماده منشاء سوء مزاج معده، آب نكشيده و پرمايه نيست و در ته معده قرار گ رفته است و دربالامستقرنشده است، دل به هم آمدن را سبب نمي شود .

اگر ماده در حالي بود كه با غذاي داخل معده بياميزد و همراه غذا در معده منتشر شود و به دهانه معده بر بخورد، دل به هم آمدن را سبب مي شود.

اگر ماده سبب سوء مزاج معده بسيار پرمايه و آب كشيده نيست و به فراخناي معده ريزش كرده است، نشانيش اين است كه هرگاه انسان دارنده معده داراي چنين سوء مزاجي كه همراه ماده است چيزي زداينده مانند عسلاب يا شكرآب تناول نمايد، از اثرحساسيت ماده را بيرون مي آورد .

 اماماده آب كشيده و پرمايه كه در معده باشد و سبب سوء مزاج معده شده است، از معاينه برآورده از راه قَي و از راه مدفوع تشخيص داده نمي شود، بايدبقيه دليلهايي را كه ذكر مي كنيم پيدا كني و از آن ها استفاده نمايي كه از همه مهمتردل به هم آمدن است كه حتماًدل به هم آمدن از وجود ماده بيماري زادر معده خبر مي دهد .

اگر تنهاتهوع هم راه دل بهم آمدن بود و تهوع قَي كردن به دنبال نداشت، بدان، كه ماده هست اما پرمايه و آب كشيده است و به داخل معده چسبيده است.

منبع : قانون، کتاب سوم


تفرجگاه بازدید : 66 سه شنبه 16 اردیبهشت 1404 نظرات (0)

ناتوانی جنسی مردان، علل و درمان آن از دیدگاه طب سنتی (4)

                كاهش نيروي جنسي

كاهش نيروي جنسي سبب ها و احتمالاتي دارد كه از قرار زيرند :

1- سبب از خود ذكر است.

2- سبب در اندامان و ابزار آب پشت است.

3- سبب در اندامان بالامرتبه و رئيسه و نزديكيهاي آن ها است.

4- سبب محتمل است در اندامان واقع در ميانه راه بين اندامان رئيسه و ابزار عمل جماع باشد.

5- ممكن است سبب ناشي از همسايگي ابزار جِماع با اندامان ديگر باشد.

6- ممكن است سبب كمي باد در قسمت هاي پاييني بدن، يا كمي باد در سراسر بدن انسان باشد.

حال به شرح حالات ششگانه  كه احتمال دارد يكي از آن ها سبب كاهش نيروي جنسي بشود

مي پردازيم :

         اگر سبب از ذكر است، ذكر به سوء مزاج و سستي و فروهشتگي به افراط مبتلا است.          اگر سبب از اندامان و ابزار آب پشت است  كه اين ابزارها عبارتند از دو بيضه و ساير آوندهاي آب پشت  حال از چند فقره خارج نيست :

1- سوء مزاج شديد يا سوء مزاج شديد همراه خشكي آن ها را در بر گرفته است . كه اگر سوء مزاج شديد همراه خشكي باشد، بدتر و بغرنج تر است.

2 -  این اندامان و ابزارها تنها به خشكي زياد مبتلا شده اند.

3 - ممكن است سبب كاهش نيروي جنسي از كم حركتي آب پشت باشد كه ياراي گز ش انگيزنده عمل جنسي را ندارد. حتي برخي هستند كه آب پشت زياد دارند و هرگاه جماع مي كنندآب نمي ريزند، زيرا آب از حركت بازمانده است و با اين حالت، از آنجا كه آوندآب پشتشان پر از آب پشت است، شب ها در خواب خواب جنسي مي بينند، زيرا اوندهاي آب پشت در شب وهنگام خو اب گرم مي شوند و آب پشت بسته مي گدازد و آب مي شود و به رقتي مي رسد كه بيرون مي ريزد.

اگر سبب از طرف اندامان رئيسه است، چند حالت دارد

 1 - سبب از سوي قلب است كه ماده روان و باد برخيزاننده را قطع كرده و به ابزار جِماع نمي فرستد.

 2  -  سبب از كبد است كه ماده تكوين مني را ازريختن به آوندهاي مني باز مي دارد.

  3 -  علّت از مغز است كه ماده حساسيت دهنده را به سوي ابزارها و آوندهاي جماع نمي فرستديا اگرمي فرستد نمي رسد.

 4  -   يا سبب از كليه است در حالتي كه كليه به دليل سرما، لاغري و يا از بيماري هاي ويژه ب ه كبد  كه آن ها را مي داني  از همكاري با اندامان ابزاري جماع عاجز مانده است.

5 -   شايد سبب از سوي معده است در حالتي كه معده به سوء هضم مبتلا باشد.

بايد همه اين سبب ها را از ناتواني منشاء به حساب آورد، كه مثلا ممكن است لوله رگ هاي مجراي

آبرسان در ميانه را ه بين ابزار جمع و منشاء آب پشت بسته شود . اكثراً سبب ناتواني نيروي جنسي  كه از مغز باشد نتيجه ضربت خوردن سرانسان است. اگرسبب كاهش نيروي جنسي از اندامان پاييني باشد، چندين جهت دارد :

سوء مزاج بسيار سرد ياسوء مزاج بسيار گرم و ياسوء مزاج خشك بر آن ها چيره آ مده و باد را به كلّي از بين برده است، كه باد بهترين مددكارابزار جِماع در انجام عمل جماع است . حتي اگر كسي شكمش از باد زياد بادكرده باشد، اما به درد نيامده باشد، ذكرش برمي خيزد . كساني كه ماده سودايي در آن ها غلبه دارد، چون بادشان زياد است اكثراً ذكر برخاسته دارند.

شايد سبب از همسايگان اندامان ابزاري جماع است، مثلا كسي بواسيرش را قطع كرده اند، يا مقعد ش به دردي گرفتار آمده و گزندديده است و زيان به پي رگ مشترك ميان مقعد و ماهيچه مقعد از طرفي و ذكر از طرفي ديگررسيده است . در برخي حالات و هم و پندارانسان كاربرد ا بزار جِماع را از بين مي برد، مثلا : انسان كه مي خواهد جماع كندبرخشم مي آيد ياخجالت مي كشد و در اثرخجالت از انجام عمل جماع عاجز مي ماند يافكري به خاطرش مي رسد كه ممكن است نتواند جماع كند . بويژه اگر يك دفعه از اثر اين وحي رواني از انجام دادن جماع بازماند، ديگر عقيده اش بر اين پندار استوار مي شود و يكباره از ناي جماع كردن مي افتد، زيرا هربار كه خواست جماع كند،همان فكرو پندار اولي خودنمايي مي كند و اعتصاب آلت تناسلي تكرار مي شود . امكان داردكسي مدت ها ترك جماع كرده و مساله جماع را ازياد برانداخته باشد، اندامان تناسلي اش تُرُنجيده شوند . يا كسي كه طبيعتا ازبچه آوردن متنفر باشد . از اين روترك جماع كند، كم كم اشتها و نيروي جنسي اش كم مي شود و در نتيجه حتي اگر بخواهد جماع كند كاري از دستش برنمي آيد . درست مانند زن بارداركه آرزو دارد شير پستانش كم شود و نماند، تا بچه اش از شيرخوارگي ببرد.

اين را نيز بدان ، كه برخاستن آلت جماع، سببش باد است . حال آن باد از آب پشت برخاسته باشد يا ازغير آب پشت . گرما و سرما هر دو دشمن سرسخت بادند . سرما از توليد باد جلوگيري مي كند و نمي گذارد به وجود آيد. گرما باد را مي پراكند و از بين مي برد . اما از اثر رطوبت معتدل و از اثر گرماي طبيعي كه سازگار با ماده باد باشد و نيز در اندازه باشد، در كمك به توانايي آلت تناسلي مانند ندارد . سواركاري اما نه زياد خسته كننده و عادت به سواركاري گرفتن در برخاستن آلت تناسلي كمك مي كند . كسي كه كليه و اطراف كليه ا ش رطوبي باشد، يا با رطوبي بودن، سرد هم باشد ذَكَرَش از برخاستن كوتاه نمي آيد . اما اگر كسي كه مزاج كليه اش گرم است، به طو ميانگين جماع نكند، زيان بيند و ممكن است ازبچه آوردن محروم گردد.

نشاني ها

اگر سبب كاهش توان جماع از خود آلت تناسلي باشد يا سرما برپي رگ ذكر اثركرده . باشد، نشاني اين است كه از برخاستن ابامي كند و وقتي در آب سردش فروكني نمي تُرنجدو كوچك ترنمي شود . ممكن است آب پشت بسيار باشد و به آساني بيرون آيد و ممكن است بدون برخاستن آب بريزد . امكان دارد كه لاغري و ناتواني جسم شخص برآلت تناسلي هم تاثير گذاشته باشد و در نتيجه با اين كه آرزوي جماع دارد، ذكرناي برخاستن ندارد. اگر سبب كوتاه آمدن در انجام جماع بيضه و اندامان آب پشت باشد، دو احتمال دارد : يا سرما و يا خشكي بر بيضه اثر گذاشته است . اگر سرما بيضه را آسيب رسانيده باشد، آب پشت كم نيست اما به زحمت بيرون مي آيد و اگر بيضه را با دست لمس كني احساس مي كني كه سرد است . اگر بيضه از خشكي آسيب ديده باشد، آب پشت كم است و با اين كمي بيرون آمدنش انسان را به زحمت مي اندازد و به زحمت بيرون مي آيد.اكثراً اين حالت آسيب ديدگي بيضه ها همر اه با لاغر شدن و كم گوشتي وكم خوني انسان است . كه رطوبت بخشيدن به آن بنفع بيمار است، منظورم از رطوبت بخشيدن آب تني كردن بيمار و خوردن غذاهاي رطوبت زا و رطوبت بخش است . اگر سبب اخلال در كار اندامان تناسلي از بالايي هاآمده است، نشاني اين است كه : اگر خرابكاري و اخلال از كبدياكليه است، اشتهاي خوراك كم مي شود و بلكه نه هضم خوراك مي ماند و نه اشتهاي خوراك و نه خون در اندازه لازم و طبيعي توليد مي شود.

اگر سبب خرابكاري از قلب باشد، آلت تناسلي كمتربرمي خيزدو شايد در حالت برنخواسته آب پشت رابيرون بدهد . نبض انسان نرم و ن اتوان مي شود و حرارت بدن ازدرجه طبيعي كمتر مي گردد .

اگر مغز آسيب ديده و در اثر آن، آسيب ديدگي به اندامان ابزاركاررسيده، احساس حركت كردن آب پشت كم مي شود وغلغلك دادني كه آرزوي جماع را برانگيزداز بين مي رود . چگونگي حالات حواس انسان و بويژه حالت چشم بر آسيب د يدگي مغز گواهي مي دهند . اگر آسيب مغز در اثر ضربت خوردن سر، يا بر سر به زمين افتادن باشد، از حواس پنجگانه و بويژه از چشم مي توان به آن پي برد. در هر حال براي ناتواني كبد و قلب و مغز نشاني هاي ويژه به هريك هست كه قبلاً شرح داده ايم و همه را مي داني، و در بار ه نشاني هاي بيماري هاي كليه نيز بيانات مفصلي داشته ايم كه مي تواني به بحث ويژه به كليه رجوع كني و بر حالت كليه آگاه شوي . اگر كاهش نيروي جنسي سببش كم و كاستي باد در پايينهاي بدن باشد، نشانيش از اين قرار است : اندامان ابزار كار همگي سالم و درستند، در معاينه م ي بيني كه قلب و كليه سرحالند، اشتهاي خوراك و اشتهاي نوشيدني هم كامل است و تنها آلت تناسلي ناتوان برمي خيزد و در برخاستن تنبلي به خرج مي دهد. اگر چنين شخصي غذاهاي بادزا بخورد فايده بيند.

اگر خلل در كار جماع و اَعضاء تناسلي از كم حركتي آب پشت و كم غلغلك داد ن باشد، علامتش اين است كه : وقتي انسان جماع مي كندآب پشت زيادي بيرون مي دهداما منعقد شده است و احتمالاساكن و بي حركت، كه چنين حالتي اكثراً از اثر مزاج سرد است. لاغر اندامان در جِماع نيرومندتر از چاق اندامانند.

 

منبع : کتاب سوم قانون


تفرجگاه بازدید : 79 سه شنبه 16 اردیبهشت 1404 نظرات (0)

(Atropa belladonna : Belladonna) يبروج (مهرگیاه)

 يبروح( يبروج)مهرگياه

 منظور از يبروح، بيخ مهرگياه بياباني است . كه به صورت آدمي مي ماند .ازآنجا كه يبروح نام بتي بوده كه عقيده داشته اند نگه دار نباتات است و اين گياه به صو رت آن بت مي ماند آن را يبروح نام داده اند . حال اين الهه نباتات وجود داشته يا نداشته ما كاري نداريم . بسياري از نام ها براي معاني غير موجود پديد آمده اند، يبروح چوب مانندي است خاكي رنگ و اجزايش تمام بهم پيوسته نيست و همانند كلمي بزرگ است . ديسقوريدوس گويد :

يبروح را در جايي انطمس و در جايي ديگر موقولن گويند و كساني هستند كه يبروح را ورقيا گويند و به معني عشق ساز است . يبروح، نر و ماده دارد . يبروح مادينه تقريبا سيه فام است و آن را ريوقس گويند كه به معني كاهويي است . زيرا برگش به برگ كاهو شبيه است ولي باريك تر و ن ازكتر از برگ كاهو است  يبروح كاهويي بوي بسيار تند و گران دارد . بر زمين مي گسترد و در نزديكي برگ ثمري مي دهد كه به مهره گياه مي ماند يا كوچك تر از آن است . اين ثمر بوي خوبي دارد و دانه اي در آن موجود است كه به دانه داخل گلابي شبيه است . ريشه اش تا اندازه اي جالب بزرگ است و هر دو ريشه يا سه ريشه بهم پيوسته اند و رويه سياه و درون سفيدند و پوسته ستبر دارند  اين نوع از گياه ساقه هم دارد  قسم دومي كه قسم نرينه است و بعضي آن را موريون گويند . برگ هاي سفيد و صاف و بزرگ و پهن دارد كه به برگ چغندر مي ماند)سلق (مجموعه برگ هايش دو برابر برگ و تنه قسم مادينه است . رنگش زعفَراني و خوشبوي است و كمي بويش گران است . گاهي چوپان ها از اين گياه مي خورند و از اثرش به خواب مي روند . بيخ نوع نرينه در شكل به نوع مادينه اش مانا است ولي كمي از آن درازتر است . اين نوع ساقه ندارد . افشره مهرگياه نرينه را به دستور زيرين مي گيرند : پوست يا برگ آن را تا سبز و شاداب است مي كوبند و چيزي سنگين وزن بر آن مي گذارند و در آفتاب مي ماند تا منعقد مي گردد يا پرمايه مي شود . بعداً در آوندي سفالين مي ريزند. شيره پوست از شيره برگ قوي تر است . گاهي مي شود پوس ت بيخ آن را بانخي مي برندند و به حالت آويزه در ظرفي نگاه مي دارند. بعضي از مردم بيخ آن را با شراب مي جوشانند تا دو ثلثش از بين مي رود و يك سوم مي ماند آنگاه مي پالايند و صافي را نگه مي دارند و در بعضي جاها قطره از آن مي گيرند . يعني با نوك كاردي يا شفره اي قسمتي از بيخ را به شكل مستدير برمي دارند و گود مي شود . تدريجا قطره هايي تراوش مي شود و در گودي جمع مي شود و آن را به منظور دارويي نگه مي دارند ولي از همه بيخ ها قطره به دست نمي آيد و در هر حال افشره از قطره تراوشي قوي تر است و اين نتيجه از آزمايش به دست آ مده است . بعضي ها گويند : نوعي ديگر از مهرگياه هست كه در سايه نشو و نما مي كند و برگش شبيه برگ مهرگياه سفيد است ليكن از آن كوچك تر است و درازي برگش كه سفيدرنگ است يك وجب است و از بيخ نزديك است و بيخش نرم و سفيد است و درازي بيخ از يك وجب بيشتراست و ستبري آن به اندازه انگشت شست است.

مزاج:

در سوم سرد و تا سوم خشك است و برخي پنداشته اند كه كمي گرمي دارد . بيخش بسيار خشكاننده است و پوست بيخش از بيخ ناتوان تر است . برگش تر يا خشكيده استعمال شود مفيد است . اين مجموعه برگ ها خودبخود داراي رطوبت هستند.

خاصيت:

مخَدِّر است . هم افشره اش مخَدِّر است و هم قطره تراوشي ولي افشره در اين زمينه از قطره قوي تر است . اگر بخواهند اندام كسي را قطع كنند مقدار سه ابولوس از افشره آن را در شربتي به بيمار بخورانند به خواب مي رود. گويند اگر عاج ر ا مدت سه ساعت ب ا بيخ يبروح در آب بجوشانن د عاج نرم مي شود و به آساني مي توان آن را در صنعت بكار برد.

آرايش:

لكه سياه پوست را مدت يك هفته يا برگ آن و بويژه با برگ سبز و شاداب آن ماساژ دهند بدون زخم كردن خوب مي شود. شيره مهرگياه لكه هاي سياه و سفيد پوست را بدون سوزش و گزش برمي دارد.

ورم و جوش:

درمان دمل هاي سخت و دمل هاي دروني و خنازير است و اگر بيخ را بكوبند و نرم بسايند و با سركه بياميزند و بر جوش و جمرَه( اخگر) مالند بهبودي حاصل شود.

مفاصل:

بيخش كه با قاوت باشد و ضماد شود درد مفاصل را از بين مي برد و شايد در درمان واريس هم نافع باشد

سر:

چرت آور  و خواب آور است . اگر در شراب ريزند بسيار مستي مي دهد . اگر در مقعد شياف كنند ميخوابند. بو كردنش خواب مي آورد . كه اين خاصيت از آن نوع سفيد برگ بي ساقه است كه آن را نرينه گويند . زياد استعمال كردن و بو كردن مهرگياه ممكن است به سكته كردن بيانجامد و بويژه آنچه برگش سفيد است اين خاصيت را بيشتر دارد و ممكن است از يبروح شربتي سازند كه مرض بي خوابي را از بين ببرد . عمل شربت به قرار زير است : سه من از پوست بيخ مهرگياه با يك مطريطوس شراب شيرين مخلوط كنند و سه قوانوس از آن بنوشند . اگر پوست بيخ مهرگياه را در ش راب بجوشانند تا نيرويي كه دارد به شراب منتقل شود كمي از آن خواب آور است و اگر بخواهند كه به خواب گران تر فرو روند بيشتر بخورند . بعضي از پزشكان براي اين كه خواب زده مهرگياه را هشيار سازند بيمار را در آب بسيار سرد مي نشانند به هوش مي آيد . كه به عقيده من در ا ين حالت حرارت در جسم مريض جمع مي شود . مهرگياه حس انسان را كند مي كند . براي داغ كردن يا ختنه كردن يا دريدن اعضائي اگر بخورد بيمار دهند تخدير مي شود و به خواب گران فرو رود و در حين عمليات احساس درد نمي كند . اگر كسي يك مثقال از بيخ نوع سوم مهرگياه كه ذكر شد تنها يا با قاوت يا با نان يا همراه اش بخورد گيج و منگ مي شود و به خواب مي رود و تا سه يا چهار ساعت به خود نمي آيد و هيچ احساسي نمي كند و اگر ناگزير باشيم كه يكي از اندامان شخصي را قطع كنيم  از پوست مهرگياه بدون گرماي آتش شربتي مي سازيم و سه من از آن شربت را با پيمانه اي)مكيال( شراب شيرين مخلوط مي كنيم و مقدار سه قوانوس را قبل از عمليات به بيمار مي دهيم . كسي كه مي رود. Coma; Stupor/ آن را بو كند يا افشره اش را به بيني كشد به اغما .

چشم:

قطره تراوشي آن درد بسيار آزار دهنده چشم را برطرف مي كند . برگش ر ا بر چشم گذارند درد چشم تسكين يابد.

اندام هاي غذا:

مقدار يك اوقيه از قطره تراوشي مهرگياه با عسل آب خفيف تناول شود . مراره و بلغم را بيرون دهد و در اين زمينه كار خَربق را انجام مي دهد. اما اگر از يك اوقيه بيشتر باشد سم است.

اندام هاي دفعي:

مقدار نيم ا ونولوس از قطره تراوشي شياف شود . ادرار بول كند و جنين را بيرون آورد . تخم مهرگياه تناول شود زِهدان را مي پالايد . اگر آن را با گوگردي كه آتش نديده مخلوط كنند و فَرزجه شود . خونريزي زِهدان قطع مي شود . شيره مهرگياه بلغم و مراره )تلخ آ ب(را بيرون راند . اگر بچه خردسال اشتباها مهرگياه بخورد به چنان استفراغ و اسهالي گرفتار مي شود كه شايد بميرد.

زهرها:

همه انواعش و چنان كه گويند بويژه آن نوعي كه برگش سفيد و كوچك تر از بقيه است پادزهر تاجريزي

سمي است . كسي كه از مهرگياه مسموم مي شود عوارض خفگي زِهدان در او پيدا شود و گونه اش سرخ گردد و چشمش بالا مي آيد و باد مي كند و تو گويي مست مست است . در اين حالت درمانش روغن و عسل است و اگر استفراغ كند مفيد است.

منبع: قانون، کتاب دوم

 


تفرجگاه بازدید : 37 سه شنبه 16 اردیبهشت 1404 نظرات (0)

آلورا

  آلوورا نام گياهي است از راسته مارچوبه اي ها (Asparagales)، تيره سريشيان (Asphodelaceae) اين گياه بومي آفريقاي شمالي است. صبر زرد بي ساقه است البته برخي از آنها داراي ساقه اي بسيار كوتاه هستند. اين گياه 80 تا 100 سانتي متر رشد مي كند و از طريق پاجوش تكثير مي شود.  برگهاي آن نيزه اي كلفت و گوشتي بالبه هاي دانه دار است و رنگ آن سبز خاكستري مي باشد. گلهاي آن بر روي
سنبله اي مي رويد كه گاه تا 90 سانتي متر درازا دارد.  هر كدام از گلهاي آن آويخته است و داراي لوله اي 3-2 سانتي متري مي باشد. صبر زرد را از ديرباز در مناطق خشك- گرمسيري و نيمه گرمسيري جهان، هم به عنوان گياه زينتي و هم گياه درماني كشت مي كنند. مصارف عمومي آلوئه ورا غالبا در تهيه كرمهاي موضعي است و در حفظ رطوبت پوست در پوستهاي خشك كمك كننده است. بعلاوه تركيبات آن در بهبود آثار سوختگي، اثرات ضد التهابي و كاهش اسكار ناشي از زخمها مفيد است.

گیاه آلوورا گیاهی است که محدودیتهای آبی و خاکی و شرایط سخت اقلیمی را به راحتی تحمل می کند.
آلوورا به صورت ژل، پودر، کپسول، عصاره و برگ تازه مورد استفاده قرار می گیرد و در صنایع آرایشی، نوشابه سازی و دهها موارد دیگر استفاده گردیده و در بازار جهانی جایگاه مناسبی دارد.  قدرت جذب آلوورا 4 برابر سریعتر از آب می باشد.
این معجزه گر خواص ضد لک ، ضد جوش ، آگنه ، چروک ، گوشت اضافه و آفتاب سوختگی و ضد عفونی کننده دارد. گياه دارويي الوورا در كاهش ريزش مو موثر است.
اين گياه در درمان التهاب هاي پوستي ناشي از تابش اشعه ايكس مفيد است .  پماد گرفته شده از الوورا خاصيت ضد ويروسي دارد و در درمان و ترميم سوختگي هاي پوستي درجه دو و سه كاربرد دارد.  اين گياه در قرن 16 از اسپانيا به آسيا آورده شد و امروزه از اين‌گياه در لوسيون ها, مواد آرايشي و شامپوها استفاده مي شود .قدمت استفاده از گياه دارويي الوورا در طب به 1500 سال پيش از ميلاد مسيح باز مي رسد . جالینوس معتقد است از آنجا که آلوورا خون را از ناحیه سر به طرف پا می راند لذا از سکته های مغزی جلو گیری کرده واز تیرگی چشم می کاهد .
جالب انجاست که از دیر باز تمدن های بزرگ جهان اعم از یونانی ، رومی ، چینی ونیز اقوام افریقائی ، مایایی وسرخپوستان امریکائی آلوورا را گرامی داشتند مسلمانان هنوز هم در بسیاری از نقاط جهان در بازگشت از سفر حج ، برگهای آلوورا را بر سر در خانه هایشان می آویزند .

ویژگی های آلوورا

نام آلوورا در لغت به معنای ماده تلخ درخشان می باشد که از کلمه عربی آلوئه بر گرفته می باشد آلوورا در ایران به نام صبر زررد مشهور است آلوورا چنان خواص چشمگیر ومتعددی دارد که نامها والقاب زیادی از قبیل : گیاه درمانگر، گیاه سوختگی ، دکتر گلدنی ، گرز بهشتی را به خود تخصیص داده است .

آلوورا از خانواده زنبق می باشد این گیاه با ظاهری شبیه کاکتوس ، گیاهی دائمی ، گوشتی وآبدار است که با برگهای پهن تیغ دار حداکثر دو متر ارتفاع دارد با جدا سازی تیغ هایی که در لبه برگها قراردارند مایع غلیظ وژله مانندی ترشح می شود که تمام خواص گیاه در آن نهفته است .

ژل آلوورا شامل بیش از 75 ماده مقوی از لحاظ غذایی ، 200 ترکیب فعال شامل 20 ماده معدنی ، 18 آمینو اسید و12 ویتامین می باشد .

گسترش جغرافیائی آلوورا

در قرن 17 این گیاه از طریق جزایر هند غربی به اروپا آورده شد در حال حاضر بیش از 240 نمونه مختلف آلوورا وجود دراد که بطور عمده در مناطق خشک افریقا ، اروپا ، وامریکا رشد می کند در بین بیش از 240 گونه آلوورا چهار نمونه آلوورا تشخیص داده شده است که دارای ارزش غذایی می باشند ودر راس آنهاALOE BARBADENSIS MILLER قرار گرفته است .

آلوورا در ایران

این گیاه در ایران باستان در استان هرمزگان بویژه در بندر لنگه ،بندر سیریک ، ارتفاعات بشاگرد ، قشم ودر بوشهر وسیستان وبلوچستان می روید .
اگر چه آلوورا هزاران سال است که نقش مهمی را در پزشکی سنتی ایفا می کند اما از کشف خواص بی همتای آن توسط طب مدرن امروزی زمان زیادی نمی گذرد .

طب سنتی وخصوصیات آلوورا

آلوورا اگر بطور مستقیم بروی پوست قرار گیرد تاثیر شگرفی در درمان زخمها ، بریدگیها ، خارش پوستی ، التهابات پوستی ، اگزما وگزیدگی های سمی وسوختگی های ناشی از تشعشعات اشعه X دارد .

استفاده از این گیاه سبب سرعت در بهبودی زخمها ، جلوگیری از عفونت وهمچنین جلو گیری از بجا ماندن آثار زخم وگوشتهای اضافی می گردد .

عصاره این گیاه برای حفاظت پوست وموی سر موثر بوده وباعث حالت دادن موودرخشندگی آن می شود .
بخور این گیاه تسکین دهنده درد سینوزیت می باشد واستنشاق بخار آبی که برگ آلوورا در آن ریخته شده باشد برای شخص مبتلا به آسم مفید است .

چکانیدن چند قطره از شیرابه گیاه ، موجب تسکین فوری گوش درد می شود وبرای تسکین درد چشم نیز مفید می باشد .

طب مدرن وخصوصیات آلوورا

اغلب مردم با این گیاه به عنوان یکی از مواد سازنده محصولات آرایشی مثل ضد آفتاب ها ، مرطوب کننده ها وکرمهای سوختگی آشنا هستند . به عنوان مثال تولید کنندگان شامپو اعتقاد براین امر دارند که اسیدیته معادل 5/4 این گیاه آن را برای ساخت انواع شامپو و نرم کننده ها ایده ال نموده است .امروزه حضور روز افزون آلوورا در محصولات متعدد و متنوعی مشاهده می شود هم اکنون متخصصین تغذیه نیز مصارف خوراکی گیاه یاد شده را به اندازه مصارف خارجی آن مفید ومتعدد می دانند و آن را به اشکال مختلف از جمله عصاره ژل ، کپسول ، پودر و آبمیوه عرضه می کنند .

به 10 دلیل عمده باید نوشیدنی آلوورا را نوشید .

1 – آمینو اسیدها ، اجزا وقالب های ساختار بدن ما می باشند . هشت امنیو اسید ضروری وجوددارد که در بدن ما ساخته نمی شود که در اجزا گیاه الورا کشف شده است . نوشیدن مداوم ومنظم آلوورا به شما اجازه می دهد بواسطه تامین طبیعی امینو اسیدهای ضروری بدن ، سلامتی بدن خودرا حفظ نمائید .
تجزیه ترکیبات آلوورا نشان می دهد که در بین گیاهان شناخته شده توسط بشر ، آلوورا تنها گیاهی است که امینو اسیدهای مشابه وضروری بدن را می سازد .

2 - آلوورا بدون هیچگونه عارضه ای از عصبانیت والتهاب جلو گیری می نماید ، همچنین سبب تحرک ماهیچه ها وصحت کارکرد مفاصل می شود .

3 – ویتامین های موجود در آلووراA ، B1 ،B2 ، B6 ،B12 ،C ، E و فولیک اسید ونیاسین می باشد . بدن انسان نمی تواند بعضی از این ویتامین ها را ذخیره نماید. ، بنا براین بهترین راه تامین ویتامین های فوق نوشیدن میزان مناسبی از آلوورا ی یام یام می باشد .

4 – مواد معدنی که در آلوورا یافت می شود شامل کلسیم ، سدیم ، آهن ، پتاسیم ، کروم ، منگنز ، مس و روی می باشد . یک راه طبیعی وسالم برای تامین نیازهای بدن می باشد .

5 – هر 21 الی 28 روز پوست جدید جایگزین پوست قدیمی می شود نوشیدنی آلوورای یام یام می تواند منبعی غنی از مواد سازنده را به شما ارائه کند که همواره پوستی سالم وشاداب داشته باشید وبا اثرات پیری پوست مقابله کنید .

6 – استفاده مداوم نوشیدنی آلوورای یام یام سبب کمک به بهبود تنظیم دستگاه گوارش می شود. بااستفاده مداوم نوشیدنی آلوورا احساس تندرستی وسلامتی به شما دست می دهد وسطح انرژی بدن افزایش می یابد وبه شما کمک می کند تا وزن بدن مناسب ومتعادل گردد .

7 – آلوورا بطور طبیعی مقاومت بدن را افزایش می دهد . نظر به اینکه سیستم ایمنی بدن همانند ساعت کارمی کند تا از بدن محافظت نماید از این رو نوشیدن مداوم آلوورای یام یام سبب می گردد بطور طبیعی مصونیت ومقاومت بدن بطور چشمیگر افزایش یابد .

8 – آلوورا دارای قابلیت طبیعی دفع سموم می باشد ، نوشیدن مداوم آلوورای یام یام می تواند حرکت موجی روده را بهبود بخشیده وجذب پروتئین را افزایش دهد وهمزمان میزان باکتریهایی را که سبب تخمیر می شوند کاهش دهد . آلوورا همچنین سبب کاهش سوزش قلب ، معده دیگر ناراحتی های گواراشی می شود .

9 – آلوورا الیتام بخش سوختگی ها ، بریدگیها ، پارگیها ، خراشها وسوزش خفیف پوست می باشد .

10 – نوشیدنی آلوورای یام یام متضمن سلامتی دهان ولثه می باشد .

فقط فکر کنید با استفاده فقط 60 الی 120 گرم نوشیدنی آلوورا در روز می توانید تغییرات را در خود مشاهده کنید .

فوايد گياه آلوورا (صبر زرد ) بر پوست :

1- مفيد براي پوستهاي خشك
2- كمك در بهبود سوختگي، گزش حشرات، تاولها و واكنشهاي حساسيتي
3- كمك به حفظ سلامت پوست
4- كمك به حفظ قوام پوست
5- روغن آلوئه ورا مي تواند پوست خشك را براق و درخشنده كند
6- كمك به درمان اگزما، سوختگي، پسوريازيس، التهابهاي پوستي و زخمها
7- كاربرد عالي در حفظ رطوبت پوست و افزايش خاصيت انعطاف پذيري با اكسيژن رساني به سلولهاي كه باعث افزايش استحكام و قدرت بافت سازي مي شود.
8- عصاره آن در محصولات آرايشي به عنوان كرمهاي ضد چروك، ماسكهاي پوستي، رژلب استفاده مي شود.
9- كمك به جلوگيري از پيري پوست
10- كمك به برطرف كردن لكهاي تيره پوست و كاهش پيگمانهاي پوستي
اين گياه در ساخت ژل- كرم، نوشيدني، كپسول، محلول و عصاره است. آلوئه ورا شامل 75 ماده مغذي مثل ويتامين ها، شكر، كلسيم، سديم، نيتروژن، آمينواسيد، آنزيم، اسيد و مواد معدني است.

 برخی از خواص دیگر آن :
برخی ازخواص اصلی آلوورا عبارتند از :
1 – ضد التهاب و ضد آلرژی
2 – مهار کننده درد
3 – اثر التیام بخش
4 – اثر کراتولیک
5 - اثر انتی بیوتیکی
6 – اثر تکثیر کننده سلولی
7 – انرژی دهنده
8 – اثر هضم کننده
9 – اثر سم زدایی
10 – تامین آب پوست
11 – پاک کننده طبیعی
12 – مقابله با تحریکات ( سوزش و خارش را از بین می برد . )
13 – آلوورا باربادنزیس هیچ اثر جانبی شناخته شده ای ندارد .
آلوورا در درمان زخم پا، ورم مفاصل، خارش سالک جلدی، امراض لثه ودهان، همروئید، طاسی ناحیه سر و و همچنین ترمیم جای سزارین موثر است.
برای درمان زخم معده، زخم های گوارشی، کم خونی، بی خوابی، درد کلیه و برای انواع دیابت مفید است.
این گیاه به صورت جوی پشته ای در شرایط گلخانه ای کشت می شود .
هم چنین دانشمندان موفق به کشف مایعی در برگ های این گیاه شده اند که آب مورد نیاز برای زنده ماندن مجروحانی که خون زیادی را از دست داده اند تامین می کند.


منبع : پزشک آنلاین

 

 


تفرجگاه بازدید : 35 سه شنبه 16 اردیبهشت 1404 نظرات (0)

مهرگیاه (لغت نامه دهخدا)

مهرگیاه . [م ِ ] (اِ مرکب ) گیاهی ۞ باشد شبیه به آدمی که عربان یبروح الصنم خوانند و بعضی گویند گیاهی است که با هرکس باشد محبوب القلوب خلق گردد و بعضی گویند گیاهی است که برگهای آن در مقابل آفتاب می ایستد. (برهان ). نام گیاهی است که آن را استرنگ و سگ کن نیز گویند. (جهانگیری ). مردم گیا که به عربی یبروح گویند و به هندی لکهمتی ، گویند هر که بیخ آن را که به صورت انسان می باشد با خود دارد همه خلق بر او مهربان باشد و او را همه مردم دوست دارند و بعضی گویند که مهرگیا آفتاب پرست است که آن را سورج مکهی گویند. (غیاث ). اسم فارسی یبروح الصنم است . (فهرست مخزن الادویه ). گیاهی است از تیره ٔ بادنجانیان که علفی است و غالباً آن را یکی از گونه های گیاه بلادون (بلادانه ) ۞ محسوب می دارند. این گیاه دارای ریشه ٔ ضخیم و گوشت دار و غالباً دو شاخه است و شکل ظاهری ریشه شباهت به هیکل آدمی دارد (تنه و دو پا) و بهمین جهت افسانه های مختلف در بین ملل در مورد این گیاه از قدیم رواج یافته است . برگهایش نسبةً بزرگ و مستقیماً از ریشه جدا می شوند. گلهایش به رنگهای سفید و صورتی و قرمز و بنفش دیده شده اند. گونه های مختلف این گیاه در سواحل رودخانه های مناطق بحرالرومی بفراوانی میرویند، خصوصاً در جزیره ٔ صقلیه (سیسیل )و کالابر. اثر داروئی و درمانی این گیاه کاملاً شبیه گیاه بلادون است ، ولی با اثری شدیدتر. آدم کوکی . استرنک . اشترنگ . انسان کوکی . تفاح الجن . تفاح المجانین . سابیزج . سابیزک . سراج القطرب . سراج القطربل . سگ شکن . سگ کَن . سیدة. یباریح السبعة. شجرة سلیمان بن داود. شجرةالصنم . عبدالسلام . لفاح . لفاح البری . لفاحة. منداغورس . مندارغورة. مندغورة. یبروح . یبروح الوقاد : سبزه ٔ خط تو دیدیم و ز بستان بهشت به طلب کاری این مهرگیاه آمده ایم . حافظ. خط چو دمید بر لبت مهر دلم زیاده شد نام خطت از آن زمان مهرگیاه کرده ام.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 42
  • بازدید سال : 1,458
  • بازدید کلی : 19,542